پس از هزار بار کلنجار رفتن با خودم، تصمیم گرفتم برایت بنویسم تا شاید آدم بشوی یا اگر نشدی، لااقل هیولا نشوی، هندجگرخوار نشوی. نوشتن برایت را انتخاب کردم تا لبخندِ روی لب کسی بشوی و طوری نشود که روزی به خودت بیایی و ببینی اشک گوشه‌ی چشم آدم‌ها و بغض نشسته بر گلویشان شدی.

از من بشنو که هیچ‌وقت، به هنگام تنهایی‌ات شادمهر گوش نکن. وقتی تنها قدم میزنی شادمهر گوش نکن. وقتی تنها در خیابان‌های عجیب تهران قدم می‌زنی، شادمهر گوش نکن. 

در گوشت می‌خواند فقط تو آغوش خودم دغدغه‌هاتو جا‌ بذار؟ خب آدمِ خوب، پناهنده به کجا خواهی شد از هجوم تمام دغدغه‌های بی‌پایانت؟

بعدترش می‌گوید کسی می‌فهمه چی می‌گم که لبخند تو رو دیده. خب کذب از این محض‌تر و بالاتر؟ هیچ‌وقت دروغ به خورد گوش‌هایت نده.

ولی باور کن که راست می‌گوید که همه چیز با یک علامت سوال تمام می‌شود. البته باید می‌گفت شروع‌اش هم با علامت سوال همراه است.

شادمهر گوش نکن وقتی تنهایی قدم می‌زنی و مقصدت جایی است که تنهاتر می‌شوی.

چرا باید بگذاری یک دنیا خوب و بد به سمتت هجوم بیاورد؟ 

مثل یک فرزند آدم، قدم بزن و به بوق‌ها و حرف‌ها گوش کن.

جان مادر اگر شادمهر گوش کردی، دیگر لااقل در خیابان‌های ولیعصر و بلوار کشاورز گوش نکن.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هاروست مون نور امید خاچیک یکتا کوچولو تابلو سازی آرشا نئون وبلاگ اراک رزين ميکس بد دریچه ای به جاودانگی همه چی موجوده دانلود سریال دل با کیفیت عالی فن گات | وست ورلد