چند خط سکوت و چند صفحه‌ی سفید می‌گذارم بماند برای این شب‌ها که دیگر هیچ چیز از خدا نمی‌خواهم.

می‌گذارم بماند تا روز حسابش، نشانش بدهم و بگویم ببین! هیچ چیز از تو دیگر نخواستم. آخر مگر چندبار باید خواست؟ چند بار باید نشود تا دیگری امیدی به شدن نداشته باشی؟

کفر است؟

من در شب قدرت کفر می‌ورزم!

امیدم را از تو برداشته‌ام. دیگر هیچ شدنی نمی‌خواهم! دیگر نمی‌خواهم به خواسته‌هایم رسیدگی کنی. بگذار همه چیز همین‌گونه پیش برود. 

من دیگر امیدی ندارم!

شب قدر است؟

کفر است؟

من در شب قدرت کفر می‌ورزم!


یادته؟ یادته تو حرم بنده‌ی محبوبت، تو حرم بنده‌ات که واقعا اشرف مخلوقاته ازت خواستم؟

یادته ازت خواستم؟ همه جا خواستم و نشد؟

یادته نشد و داغش رو به دلم گذاشتی و حالا دوباره اتفاق افتاده و من دیگه امیدی ندارم .

یادته؟

خلاصه که داری بندگان را ز بر خویش جدا می‌داری.!


پ.ن:آهنگ شجریان رو با نام عنوان رو گوش کنید.



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جدید های روز gdzgdxgh نود و هشتیا پاورپوینت پیام های آسمانی هشتم Jody نیلو رایانه خانومانه bazidark کالای ایرانی